راکفلر

@Li Karimi:

 

🔆🔆راکفلر

 

از دیوید راکفلر پرسیدند چگونه به این ثروت و شوکت رسیدی؟🙄

 

گفت: از خدا خواستم و خودم بدست آوردم. 

گفتند چگونه؟

گفت من بیکار بودم. گفتم خدایا کاری برایم پیدا کن تا در آمد کافی برای پرداخت اجاره یک منزل نقلی را داشته باشم. 🏠

چون از طرف خدا اقدامی انجام نشد، خودم دست بکار شدم و به خدا گفتم: خدایا تو به این نیازهای کوچک رسیدگی نکن. من خودم کار پیدا میکنم. تو فقط حقوقم را افزایش بده. 😊

کاری در راه آهن پیدا کردم. کارگری.

در کوره لوکوموتیو ذغال سنگ می ریختم. 

اما حقوق اش اندک بود. 

به خدا گفتم تو سرت شلوغ است و کارهای مهم تری داری. تو خانه نقلی مناسبی برایم پیدا کن و من تلاش ام را بیشتر میکنم و بیشتر کار میکنم تا درآمد بیشتری کسب کنم. 

 

پس از پیاده شدن از قطار، به ذغال فروشی پرداختم. اندکی درآمدم اضافه شد ولی از خانه نقلی خبری نشد. 

گفتم خدایا میدانم خانه نقلی پیدا کردن در مقام و شأن تو نیست. من خودم آن را پیدا میکنم. 

در عوض تو شریک زندگی مرا پیدا کن. 👭

اگر میخواستم منتظر خدا بشوم هنوز هم مجرد بودم.😔 پس دختر مناسبی پیدا کردم و با او دوست،و سپس نامزد شدیم و ازدواج کردیم. 😍

هرچه را از خدا خواستم، به نوعی به من گفت، خودت میتوانی، پس زحمت آن را به دوش من نیانداز و روی پای خودت بایست. 

 

رابطه من و خدا هنوز به همین صورت پیش میرود و او هنوز به من اعتماد کافی دارد که میتوانم قدم بعدی را هم خودم بردارم. 

 

همین اعتماد او به من قوت قلب میدهد و من با پای خویش جلو میروم. 

 

خدایا متشکرم که بجای گدا، مرا همچون خودت کردی تا متکی به کسی یا چیزی نشوم.❤️❤️

راکفلر

@Li Karimi:

 

🔆🔆راکفلر

 

از دیوید راکفلر پرسیدند چگونه به این ثروت و شوکت رسیدی؟🙄

 

گفت: از خدا خواستم و خودم بدست آوردم. 

گفتند چگونه؟

گفت من بیکار بودم. گفتم خدایا کاری برایم پیدا کن تا در آمد کافی برای پرداخت اجاره یک منزل نقلی را داشته باشم. 🏠

چون از طرف خدا اقدامی انجام نشد، خودم دست بکار شدم و به خدا گفتم: خدایا تو به این نیازهای کوچک رسیدگی نکن. من خودم کار پیدا میکنم. تو فقط حقوقم را افزایش بده. 😊

کاری در راه آهن پیدا کردم. کارگری.

در کوره لوکوموتیو ذغال سنگ می ریختم. 

اما حقوق اش اندک بود. 

به خدا گفتم تو سرت شلوغ است و کارهای مهم تری داری. تو خانه نقلی مناسبی برایم پیدا کن و من تلاش ام را بیشتر میکنم و بیشتر کار میکنم تا درآمد بیشتری کسب کنم. 

 

پس از پیاده شدن از قطار، به ذغال فروشی پرداختم. اندکی درآمدم اضافه شد ولی از خانه نقلی خبری نشد. 

گفتم خدایا میدانم خانه نقلی پیدا کردن در مقام و شأن تو نیست. من خودم آن را پیدا میکنم. 

در عوض تو شریک زندگی مرا پیدا کن. 👭

اگر میخواستم منتظر خدا بشوم هنوز هم مجرد بودم.😔 پس دختر مناسبی پیدا کردم و با او دوست،و سپس نامزد شدیم و ازدواج کردیم. 😍

هرچه را از خدا خواستم، به نوعی به من گفت، خودت میتوانی، پس زحمت آن را به دوش من نیانداز و روی پای خودت بایست. 

 

رابطه من و خدا هنوز به همین صورت پیش میرود و او هنوز به من اعتماد کافی دارد که میتوانم قدم بعدی را هم خودم بردارم. 

 

همین اعتماد او به من قوت قلب میدهد و من با پای خویش جلو میروم. 

 

خدایا متشکرم که بجای گدا، مرا همچون خودت کردی تا متکی به کسی یا چیزی نشوم.❤️❤️

محرم ۹۵

@Li Karimi:

دکتر شریعتی می گوید:

 

در حادثه کربلا با سه‌ نمونه شخصیت روبرو می‌شویم.

اول: حسین (ع)

حاضر نیست تسلیمِ حرفِ زور شود.

تا آخر می‌‌ایستد.

خودش و فرزندانش کشته می‌شوند.

هزینه انتخابش را می‌‌دهد

 و به چیزی که نمی‌خواهد تن‌ نمی‌‌دهد.

از آب می‌گذرد، از آبرو نه‌

 

دوم: یزید

 همه را تسلیم می‌خواهد.

مخالف را تحمل نمی‌‌کند.

سرِ حرفش می‌‌ایستد.

نوه‌ پیغمبر را سر می‌‌ٔبرد.

بی‌ آبرویی را به جان میخرد

 تا به چیزی که می‌‌خواهد برسد

 

سوم: عمرِ سعد

 به روایتِ تاریخ تا روز ٨ محرّم در تردید است.

هم خدا را می‌خواهد هم خرما،

 هم دنیا را می‌خواهد هم اخرت.

هم می‌خواهد حسین (ع)را راضی‌ کند هم یزید را.

هم اماراتِ ری را می‌خواهد،هم احترامِ مردم را.

نه‌ حاضر است از قدرت بگذرد،نه‌ از خوشنامی.

هم آب می‌خواهد هم آبرو.

دستِ آخر اما عمرِ سعد تنها کسی‌ است

 که به هیچکدام از چیزهایی که می‌خواهد نمی‌‌رسد.

نه سهمی از قدرت می‌‌برد نه‌ از خوشنامی

 

ما آدمهایِ معمولی‌ راستش نه جرات و ارادهِ حسین (ع) شدن را داریم،

 نه قدرت و ابزارِ یزید شدن را

 اما در درونِ همه ما یک عمرِ سعد هست!

 

من بیش از همه از عمر سعد شدن میترسم...

 

دکتر علی شریعتی

محرم ۹۵

@Li Karimi:

دکتر شریعتی می گوید:

 

در حادثه کربلا با سه‌ نمونه شخصیت روبرو می‌شویم.

اول: حسین (ع)

حاضر نیست تسلیمِ حرفِ زور شود.

تا آخر می‌‌ایستد.

خودش و فرزندانش کشته می‌شوند.

هزینه انتخابش را می‌‌دهد

 و به چیزی که نمی‌خواهد تن‌ نمی‌‌دهد.

از آب می‌گذرد، از آبرو نه‌

 

دوم: یزید

 همه را تسلیم می‌خواهد.

مخالف را تحمل نمی‌‌کند.

سرِ حرفش می‌‌ایستد.

نوه‌ پیغمبر را سر می‌‌ٔبرد.

بی‌ آبرویی را به جان میخرد

 تا به چیزی که می‌‌خواهد برسد

 

سوم: عمرِ سعد

 به روایتِ تاریخ تا روز ٨ محرّم در تردید است.

هم خدا را می‌خواهد هم خرما،

 هم دنیا را می‌خواهد هم اخرت.

هم می‌خواهد حسین (ع)را راضی‌ کند هم یزید را.

هم اماراتِ ری را می‌خواهد،هم احترامِ مردم را.

نه‌ حاضر است از قدرت بگذرد،نه‌ از خوشنامی.

هم آب می‌خواهد هم آبرو.

دستِ آخر اما عمرِ سعد تنها کسی‌ است

 که به هیچکدام از چیزهایی که می‌خواهد نمی‌‌رسد.

نه سهمی از قدرت می‌‌برد نه‌ از خوشنامی

 

ما آدمهایِ معمولی‌ راستش نه جرات و ارادهِ حسین (ع) شدن را داریم،

 نه قدرت و ابزارِ یزید شدن را

 اما در درونِ همه ما یک عمرِ سعد هست!

 

من بیش از همه از عمر سعد شدن میترسم...

 

دکتر علی شریعتی

#تعدیل_سود

#eps

 

✅برای توضیح مفهوم تعدیل سود (تعدیل مثبت يا منفی)ابتدا باید مفهوم epsرا خدمت شما عرض كنيم.

 

🔹#eps🔹

 

🔹عبارتepsخلاصه شده عبارت earning per shareبه معنی سود هر سهم است.هرگاه کل سود پس از کسر مالیات را به تعدادسهام تقسیم کنیم سود هر سهم بدست می آید.

🔹مدیران شرکت قبل از شروع سال مال جدید بر اساس وضعیت عملکرد سال گذشته و برنامه های خود برای آینده ،پیش بینی خود را از سود سال آینده اعلام می کنند.

که به آن #eps_پیش_بینی شده می گویند.

🔹#نكته:شركت هاي بورسي موظفند به صورت مستمر و در دوره هاي #سه_ماهه كنترل شوند .و با بررسي عملكرد خود تا اينجاي دوره پیش بینی جدیدی برای eps داشته باشند.

 

🔹 حال دوحالت دارد ،يا پیش بینی جدید از پیش بینی قبلی بیشتر است که می گویند تعدیل مثبت و يا پیش بینی جدید از پیش بینی قبلی کمتر است که به آن می گویند تعدیل منفی.

 

🔹#مثال

شركت در ابتداي سال پیش بینی می کند که در پایان سال مالی95، 200ریال به ازای هرسهم سود (eps)بدست آورد.اما پس از گذشت سه ماه با بررسی عملکرد این سه ماه پیش بینی خود را تغییر می دهد و از 200ریال به 250ریال افزایش می دهد.

بنابراین این شرکت تعدیل ttps://telegram.me/BOURSELANDLibrarY

حجم مبنا

#حجم_مبنا

 

تعریف:

حجم مبنا یک شرکت ،تعداد سهامی از کل سهام شرکت است که در یک روز باید معامله شود تا #قیمت_پایانی برابر #ميانگین_وزنی قیمت های معامله شده در روز شود.

 

📝این که می گوییم میانگین وزنی به این معنی است که هرچه حجم معامله در یک قیمت خاص بیشتر باشد آن قیمت در میانگین گیری تاثير بيشتری دارد. 

 

—-------------------------------

حال حجم مبنا چطور محاسبه می شود؟

حجم مبنای اکثر شركت ها مقدار 0.0008كل سهام شركت می باشد.این که می گوییم اکثر شركت ها به اين دليل است كه براي شركت هاي بزرگ مقداری کمتر از 0.0008در نظر گرفته شده است .

 

—----------------------

📝حال این 0.0008 از کجا آمده است؟

طبق مصوبه سازمان بورس باید حداقل 20درصد کل سهام شرکت طی یک سال مورد معامله قرار گیرد تا تغییر قیمت سهم معقول باشد.حال اگر تعداد روز های کاری را 250روز فرض کنیم برای هر روز عدد .0.0008بدست می آید .

—-------------------------

 

#مثال برای محاسبه حجم مبنا

فرض کنید تعداد کل سهام شرکتی 100میلیون می باشد.حجم مبنای این شرکت این طور محاسبه می شود:

 

100000000*0.0008=80000

 

—---------------------------------------—

                       🌺🌺🌺

 

حال هدف از به کار گیری حجم مبنا چیست؟

هدف از به کارگیری این اهرم کنترل معاملات و جلوگیری از نوسان های کاذب و افت خیز های هیجانی قیمت سهم تنها با چند معامله می باشد.

 

—---------------------------

                        🌺🌺🌺

                                

حال نحوه به کارگیری حجم مبنا چیست ؟

📝با یک مثال توضيح می دهیم.

فرض کنید قیمت روز قبل برای سهمی 1000ریال بوده و امروز معاملات زیر برای سهم صورت گرفته است.همچنین حجم مبنا را برای این سهم 1500در نظر بگیرید.

 

 

در ساعت 9:

تعداد 100معامله در قیمت990

در ساعت 10:

تعداد 400معامله در قیمت 1010

در ساعت 11:

تعداد 200معامله در قیمت1020

در ساعت 12:

تعداد 300معامله در قیمت 1030 

 

 

حال قیمت پایانی را با استفاده از میانگین وزنی محاسبه می کنیم.

 

(100*990)+(400*1010)+(200*1020)+300*1030)=1016000

 

1016000/1000=1016

 

بنابراین قیمت پایانی مورد نظر 1016بدست آمد.حال آیا همین قیمت در پایان ساعت بازار به عنوان قیمت پایانی ثبت می شود یا خیر؟

در جواب باید بگویم که حجم مبنا و حجم معامله کننده تعیین کننده است.در بالا فرض شده بود که حجم مبنا شرکت 1500می باشد و در این مثال تعداد 1000سهم معامله شده بود.اگر حجم معامله شده از حجم مبنا بیشتر بود همان قیمت پایانی محاسبه شده ثبت مي شد ولي در اين مثال حجم معامله شده كم تر از حجم مبنا می باشد.

بنابراین قیمت پایانی با یک تناسب ساده محاسبه می شود.👇

X=1000*16/1500

X=11

پس قیمت پایانی ==

1000+11=1011

 

https://telegram.me/BOURSELANDLibrarY

یلدا

یلداتون مبارک خوش و خرم باشید

به تو می اندیشم

همه مي پرسند:

چيست در زمزمه مبهم آب؟

چيست در همهمه دلکش برگ؟

چيست در بازي آن ابر سپيد، روي اين آبي آرام بلند

که ترا مي برد اين گونه به ژرفاي خيال؟

چيست در خلوت خاموش کبوترها؟

چيست در کوشش بي حاصل موج؟

چيست در خنده جام

که تو چندين ساعت، مات و مبهوت به آن مي نگري؟

نه به ابر، نه به آب، نه به برگ،

نه به اين آبي آرام بلند،

نه به اين آتش سوزنده که لغزيده به جام،

نه به اين خلوت خاموش کبوترها،

من به اين جمله نمي انديشم.

من مناجات درختان را هنگام سحر،

رقص عطر گل يخ را با باد،

نفس پاک شقايق را در سينه کوه،

صحبت چلچله ها را با صبح،

نبض پاينده هستي را در گندم زار،

گردش رنگ و طراوت را در گونه گل،

همه را مي شنوم؛ مي بينم.

من به اين جمله نمي انديشم.

به
تو مي انديشم.

اي سرپا همه خوبي!

تک و تنها به تو مي انديشم.

همه وقت، همه جا،

من به هر حال که باشم به تو مي انديشم.

تو بدان اين را، تنها تو بدان.

تو بيا؛

تو بمان با من، تنها تو بمان.

جاي مهتاب به تاريکي شبها تو بتاب.

من فداي تو، به جاي همه گلها تو بخند.

اينک اين من که به پاي تو در افتادم باز؛

ريسماني کن از آن موي دراز؛

تو بگير؛ تو ببند؛ تو بخواه.

پاسخ چلچله ها را تو بگو.

قصه ابر هوا را تو بخوان.

تو بمان با من، تنها تو بمان.

در دل ساغر هستي تو بجوش.

من همين يک نفس از جرعه جانم باقيست؛

آخرين جرعه اين جام تهي را تو بنوش

مژه

گفته بودی که.... گفته بودی که:«چرا محو تماشای منی؟ آنچنان مات که یکدم مژه بر هم نزنی!» مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی !

اندازه گیری سنجش مشتری

دانلود کنید

سال 94

سال جدید را خدمت تمام دوستان تبریک عرض میکنم امیدوارم سالی سرشار از موفقیت امید و بهروزی داشته باشید

سال نو

سلام

سال نو : دیگر انگار سال ها سال نیستند از بس که تند میگذرند و تمام میشود سالهای امروز ما مثل هفته های سابق شده اند قدیمتر ها تا می آمد هفته تمام شود و جمعه شود دلمان خون میشد ولی حالا سالها هم چون باد میگذرند دیروز عید بود امروز عید است و خیلی زود فردا عید می شود نمی دانم شاید یکی از مشخصه های آخر زمان همین سرعت گذران روزگار است با این اوصاف خداوند بهشت را به بهای اندک به پیش فروش کرده است فقط کافی است چند صباحی خوب آدم باشیم سال 93 هم با همه خوب و بدش در حال تمام شدن است و سال 94 در انتظار آمدن بیا ولی خوب باش و با ما خوب رفتار کن

ali reza karimi 93/12/23

سال نو

درد


در ايـن سـایـت
در تمام سایتها

ناگهان چقدر زود دیر میشود
 
و قاف
حرف آخر عشق است
آنجا که نام کوچک من آغاز میشود
فهرست مطالب سایت
مطالب اخیر
لینکدونی
کدهای اضافی کاربر


 

.: مجموعه اشعار قیصر امین پور :.

Poems Qeysar Aminpour
نویسنده: qeysar.ir -

درد های من
جامه نیستند
تا ز تن درآورم
" چامه و چکامه " نیستند
تا به " رشته ی سخن " در آورم
نعره نیستند
تا ز " نای جان " برآورم
دردهای من نگفتنی
دردهای من نهفتنی است
دردهای من
گرچه مثل دردهای مردم زمانه نیست
درد مردم زمانه است
مردمی که چین پوستینشان
مردمی که رنگ روی آستینشان
مردمی که نامهایشان
جلد کهنه ی شناسنامه هایشان
درد می کند
من ولی تمام استخوان بودنم
لحظه های ساده ی سرودنم
درد می کند
انحنای روح من
شانه های خسته ی غرور من
تکیه گاه بی پناهی دلم شکسته است
کتف گریه های بی بهانه ام
بازوان حس شاعرانه ام
زخم خورده است
دردهای پوستی کجا ؟
درد دوستی کجا ؟
این سماجت عجیب
پافشاری شگفت دردهاست
دردهای آشنا
دردهای بومی غریب
دردهای خانگی
دردهای کهنه ی لجوج
اولین قلم
حرف حرف درد را
در دلم نوشته است
دست سرنوشت
خون درد را
با گلم سرشته است
پس چگونه سرنوشت ناگزیر خویش را رها کنم ؟
درد
رنگ و بوی غنچه ی دل است
پس چگونه من
رنگ و بوی غنچه را ز برگهای تو به توی آن جدا کنم ؟
دفتر مرا
دست درد می زند ورق
شعر تازه ی مرا
درد گفته است
درد هم شنفته است
پس در این میانه من
از چه حرف می زنم ؟
درد ، حرف نیست
درد ، نام دیگر من است
من چگونه خویش را صدا کنم ؟

جشن های ایرانی را جشن بگیریم

شب یلدا بازم میگم مبارک

مولانا

هر لحظه که تسلیمم

در کارگه تقدیر

آرامتر از آهو

بی باک تر از شیرم

هر لحظه که میکوشم

در کار کنم تدبیر

رنج از پی رنج آید

زنجیر پی زنجیر

بنویسید ب دیوار سکوت:

عشق سرمایه هر انسان است

بنشانید ب لب حرف قشنگ

حرف بد وسوسه شیطان است

واگر غصه بیاید امروز ،تا همیشه دلتان درگیر است

پس بسازید رهی را ک کنون

تا ابد سوی صداقت برود

وبکارد ب هر خانه گلی

ک فقط بوی محبت بده!!!!

بمناسبت شب یلدا

یلدا یعنی یادمان باشد

زندگی آنقدر کوتاه است که

یک دقیقه بیشتر باهم بودن را باید جشن گرفت

 

عطر باران

عطر باران مست مستم میکند
فارغ از غم،خودپرستم میکند
نم نم باران،اسیرم میکند
یاد ایام قدیمم میکند
یاد دورانی که دلها پاک بود
چشمها گویای عشقی ناب بود
عشقها بوی هماغوشی نداشت
قولها رنگ فراموشی نداشت
دستها هر روز در دستی نبود
قلبها آهوی هر دشتی نبود
عهدها ساده ،ولی با ریشه بود
عاشقان را کوه کندن،پیشه بود

جنگ

اگر جنگ را تمام نکنی جنگ تو را تمام خواهد کرد

تبریک

میلاد رسول اکرم و امام جعفر صادق را صمیمانه به همه دوستان تبریک میگویم

اصفهان امروز

۱۰ نکته برای عبور از فراز و نشیب‌های زندگی

 

مطمئناً زندگی همه فرازهای فوق‌العاده عالی و نشیب‌هایی ناراحت‌کننده دارد اما اینکه چطور با آنها برخورد کنید از اهمیت بسیاری برخوردار است. قصد داریم بهترین راه‌های کنار آمدن با زمان‌های خوب و بد زندگی را به شما معرفی کنیم. 

 
زندگی تجربیات مختلفی را برای شما به ارمغان می‌آورد. گاهی‌اوقات این تجربیات کاملاً مثبت هستند و گاهی نیز آنقدر دشوارند که ما را حسابی در خودمان فرو برده و باعث می‌شوند چیزی پیدا کنیم که هیچ‌وقت وجود نداشت. اینکه از این تجربیات چه چیزهایی یاد بگیریم شخصیت ما را شکل می‌دهد.

 
در زیر به ۱۰ نکته‌ای که در فراز و نشیب‌های زندگی باید استفاده کنید اشاره می‌کنیم.
ادامه نوشته

باور نکن

تو شاهکار خالقی،تحقیر را باور نکن
برروی بوم زندگی هر چیز می خواهی بکش،
زیبا و زشتش پای توست، تقدیر را باور نکن
تصویر اگر زیبا نبود نقاش خوبی نیستی،
از نو دوباره رسم کن، تصویر را باورنکن
خالق تو را شاد آفرید، آزاد آزاد آفرید،
پرواز کن تا آرزو ، زنجیر را باور نکن

سهراب سپهری

در ادامه شعر را مطالعه کنید
ادامه نوشته

نامه آبراهام لینکلن به آموزگار پسرش


به پسرم درس بدهید. او باید بداند که همه مردم عادل و همه آنها صادق نیستند، اما به پسرم بیاموزید که به ازای هر شیاد، انسان صدیقی هم وجود دارد. به او بگویید، به ازای هر سیاستمدار خودخواه، رهبر جوانمردی هم یافت می شود. به او بیاموزید، که در ازای هر دشمن، دوستی هم هست. می دانم که وقت می گیرد، اما به او بیاموزید اگر با کار و زحمت خویش، یک دلار کاسبی کند بهتر از آن است که جایی روی زمین پنج دلار بیابد. به او بیاموزید که از باختن پند بگیرد و از پیروز شدن لذت ببرد. او را از غبطه خوردن بر حذر دارید. به او نقش و تاثیر مهم خندیدن را یادآور شوید.


اگر می توانید، به او نقش موثر کتاب در زندگی را آموزش دهید. به او بگویید تعمق کند، به پرندگان در حال پرواز در دل آسمان دقیق شود. به گلهای درون باغچه و به زنبورها که در هوا پرواز می کنند، دقیق شود. به پسرم بیاموزید که در مدرسه بهتر این است که مردود شود اما با تقلب به قبولی نرسد. به پسرم یاد بدهید با ملایم ها، ملایم و با گردن کشان، گردن کش باشد. به او بگویید به عقایدش ایمان داشته باشد حتی اگر همه برخلاف او حرف بزنند.


به پسرم یاد بدهید که همه حرف ها را بشنود و سخنی را که به نظرش درست می رسد انتخاب کند. ارزش های زندگی را به پسرم آموزش دهید. اگر می توانید به پسرم یاد بدهید که در اوج اندوه تبسم کند. به او بیاموزید که از اشک ریختن خجالت نکشد. به او بیاموزید که می تواند برای فکر و شعورش مبلغی تعیین کند، اما قیمت گذاری برای دل بی معناست. به او بگویید که تسلیم هیاهو نشود و اگر خود را بر حق می داند پای سخنش بایستد و با تمام قوا بجنگد.


در کار تدریس به پسرم ملایمت به خرج دهید، اما از او یک نازپرورده نسازید. بگذارید که او شجاع باشد، به او بیاموزید که به مردم اعتقاد داشته باشد. توقع زیادی است اما ببینید که چه می توانید بکنید، پسرم کودک کم سال بسیار خوبی است.

حدیث از امام صادق ع

خداوند به مرد بعلت شدت محبش به فرزند رحم میکند

خداحافظ

دوستان محترم این وبلاگ به مدت ۲ هفته بعلت مسافرت به سرزمین وحی آپدیت نمیشود

امیدوارم به حلالیت خودتان مرا سبکبار بدرقه نمایید

من شهادت میدهم خدایی جز خدای یگانه نیست محمد خاتم پیامبران است علی مولای ما بعد از پیامبر است قیامت روزی است که حتما محقق میشود

کره

مرد فقیرى بود که همسرش کره مى ساخت و او آنرا به یکى از بقالى های شهر مى فروخت ،آن زن کره ها را به صورت دایره های یک کیلویى مى ساخت. مرد آنرا به یکى از بقالى های شهر مى فروخت و در مقابل مایحتاج خانه را مى خرید. روزى مرد بقال به اندازه کره ها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند. هنگامى که آنها را وزن کرد، اندازه هر کره ۹۰۰ گرم بود. او از مرد فقیر عصبانى شد و روز بعد به مرد فقیر گفت:دیگر از تو کره نمى خرم، تو کره را به عنوان یک کیلو به من مى فروختى در حالى که وزن آن ۹۰۰ گرم است.مرد فقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت:ما ترازویی نداریم و یک کیلو شکر از شما خریدیم و آن یک کیلو شکر را به عنوان وزنه قرار مى دادیم .یقین داشته باش که:به اندازه خودت برای تو اندازه مى گیریم! ..

پیامهای مدیریتی

راه موفقيت ،هميشه در حال ساخت است،موفقيت پيش رفتن است ،نه به نقطه پايان رسيدن. آنتوني رابينز    
گام نخست پيروزي ، آگاهي است.آنتوني رابينز    
آدمي ساخته افکار خويش است ،فردا همان خواهد شد که امروز مي انديشيده است.    
ارزش انسان به داشته هايش نيست ، به چيزي است كه آرزوي به دست آوردنش را دارد.جبران خليل جبران    
با هم بودن «آغاز» ، با هم ماندن «پيشرفت» و با هم كار كردن «موفقيت» است.    
موفقیت از آن كسانی نیست كه هر گز دچار ناكامی نمی‌شوند بلكه متعلق به آنهایی است كه هرگز از تجدید مبارزه،بیم و هراس ندارند.    
بقیه را درادامه مطلب مطالع کنید

 

ادامه نوشته